حافظ: دوره دوم سلطنت شاه شجاع

حافظ و دوره­ی دوم سلطنت شاه شجاع

از سال 760تا 767جنگ و گریز های متعددی میان شاه شجاع وبرادرش محمود که داعیه سلطنت داشت در جریان بود و در پایان محمود با حمایت امرای جلایری به قدرت رسید و شاه شجاع شکست خورده متواری شد. سلطنت محمود در شیراز حدود دو سال دوام یافت. در خصوص اوضاع شیراز در دوران دو ساله حکومت محمود در “تاریخ عصر حافظ” چنین آمده است:

“… خلاصه مردم شیراز ملاحظه نمودند که تبدیل به احسن نشده بلکه شاه محمود سفاک وسفیه که بدون واجد بودن تدبیر و حسن سیاست و قوت عزم پدر خود امیر مبارزالدین محمد تمام صفات بد او از قبیل تند خویی و سفاکی و بد گمانی و بی رحمی و شقاوت را دارا بوده بر آنها مسلط شده[1]“. به این ترتیب حکومت دو ساله­ی محمود برای مردم شیراز یاد آور دوران سیاه حاکمیت پدرش محتسب بود و فهمیدند که شاه شجاع از هر نظر بر برادرش برتری دارد. لذا برای بازگشت شجاع دست به کار شدند. در این تمایل و اشتیاق مردم به سلطنت دوباره­ی شاه شجاع، حافظ نیز همراه و همگام آنان می­شود و همچون زبان گویایشان در غزلی چند ضمن ذکر خیر از دوران گذشته که در آن ساقی فرخنده فال بود وقدح و ساغر می وبیان حال رقیب که مجال ظلم یافته است و شیراز را به محنت آباد تبدیل کرده است؛ شاه را دعوت وتشویق به بازگشت می‌کند.غزل زیر اشارات آشکاری به این اوضاع و احوال دارد:

دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی کز عکس روی او شب هجران سر آمدی
تعبیر رفت یار سفر کرده می رسد ای کاج هرچه زودتر از در در آمدی
ذکرش به خیر ساقی فرخنده فال من کز در مدام با قدح و ساغر آمدی
خوش بودی ار به­خواب بدیدی دیار خویش دیارخویش تا یاد صحبتش سوی ما رهبر آمدی

 

فیض ازل به زور و زر ار آمدی به­دست آب خَضِر نصیبه­ی اسکندر آمدی

 

آن عهد یاد باد که از بام و در مرا هر دم پیام یار و خط دلبر آمدی

 

کی یافتی رقیب تو چندین مجال ظلم مظلومی ار شبی به در داور آمدی

 

خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق دریا دلی بجوی دلیری سر آمدی
آنکو تورا به سنگدلی گشت رهنمون ای کاشکی که پاش به سنگی برآمدی

 

گر دیگری به شیوه­ی حافظ زدی قلم مقبول طبع شاه هنر پرور آمدی

 

[1] – غنی، دکتر قاسم، تاریخ عصر حافظ، ص256