حافظ و مبارزالدین مظفری (محتسب)
شهر شیراز در محاصرهی طولانی امیر مبارزالدین از پای می افتد و دروازه های خود را با همکاری کلوهای ناراضی و مردم به ستوه آمده می گشاید. رقیب که سالها چشم در حکومت فارس
داشت از پس انتظاری طولانی و با جنگ وستیز هایی چند این بار وارد شهر میشود آل مظفر که بریزد واصفهان حکومت میراند با فتح شیراز فارس را نیز به زیر سلطه می گیرد سالهای
نخست به جنگ وگریز با شیخ ابواسحاق می گذرد اما سرانجام با قتل سبعانه شاه شیخ مهر پایان بر خاندان اینجوی فارس میزند.
مبارزالدین محمد که پسرش شاه شجاع به او لقب محتسب داد کیست؟ در متون تاریخی می خوانیم: ” وی مردی است خوش طالع، بی ادب، مآل اندیش و عامی و بی تربیت. دشنامهایی بر
زبان می راند که استربانان هم از گفتن آن خجالت می کشند. بی اعتدال و سبک مغز است زمانی به افراط در میخوارگی، فسق و فجور مایل میشود و زمانی برعکس کار را بدانجا می
کشاند که به قول معین یزدی مورخ شخصی او “های وهوی مقال به تکبیر خداپرستان مبدل شد؛ گلبانگ میخواران به دعای دین داران عوض یافت و چهره مبارک که افروختهی جام مدام[1]
بود، سیمای متعبدان گرفت و خاطر شریف که به نشوهی شراب فرحان میگشت، نشاط للصایم فرحتان گرفت[2]“.
[1] – شراب
[2] – یزدی، معین الدین، مواهب الهی، ص106