حافظ و اربابان قدرت

از نخستین سطوری که در شرح احوال و حوادث زندگی حافظ از همعصران او به یادگار مانده است تا آخرین نتایج حافظ پزوهی در سال های  اخیر کمتر نوشته ای در مورد حافظ می بینیم که

به رابطه ی خواجه ی شیرازباصاحبان قدرت سیاسی نپرداخته باشد .به نظر می رسد در  میان انبوه سوالات گوناگونی که ذهن حافظ پژوهان را به خود مشغول داشته است،شدت وضعف

این رابطه   و دلایل آن که متاثر از نگاه شاعر به حکام وقدرتمندان است حضور چشم گیری دارد  نخستین سوالی که در مقابل روی حافظ پژوه قرار می گیرد این است .با عنایت به چهره ی

منیع ومستغنی حافظ وآزادگی و پاکدامنی او که خود در ابیاتی مانند نمونه های زبرکرارا بر آن تاکید ورزیده است:

 

گرچه گرد آلود فقرم شرم باد از همتم             گر به آب چشمه ی خورشید دامن تر  کنم

*

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود             زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

 

چگونه است که به ستایش امرا و حکام وقت پرداخته است ودر غزل ها و قصاید متعدد به مدیحه سرایی قدرتمداران دست یازیده است ؟